ولایت فقیه

رهبرا از تو به یک اشاره ، از ما به سر دویدن

ولایت فقیه

رهبرا از تو به یک اشاره ، از ما به سر دویدن

ولایت فقیه

یک دانشجوی پزشکی ، عشق ولایت ، مطیع رهبر

گر پدر رفت/ تفنگ پدری هست هنوز
گرچه نیکان همگی بار سفر بر بستند /شیرمردی چون علی خامنه ای هست هنوز
گر امام شهدا نیست هنوز در برمان /خلف صالح و مظلوم، علی هست هنوز

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

معرفی وبلاگ

چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

«الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً » ﴿141﴾

« همانان که مترصد شمایند پس اگر از جانب خدا به شما فتحى برسد مى‏گویند مگر ما با شما نبودیم و اگر براى کافران نصیبى باشد مى‏گویند مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از [ورود در جمع] مؤمنان باز نمى‏داشتیم پس خداوند روز قیامت میان شما داورى مى‏کند و خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان براى کافران راه [تسلطى] قرار نداده است( آیه ی 141 سوره ی نسا )

دوست خوبم سلام ! آیه را خواندی؟ معنایش را چطور؟ زیبا بود نه ؟

چه زیباست وقتی میبینم خداوند پیروزی مومن را توفیق و «فتح» نام نهاده و پیروزی کافر را « نصیب» . چه زیباست وقتی می فهمم که رونق کافر ، زودگذر است . چه زیباست وقتی می شنوم که کافر بر مومن تسلطی ندارد و چه زیباتر وقتی می فهمم که خدایم این وعده را داده . نگفتم می شنوم که خدایم این وعده را داده چون باید باور کرد که خدایم این وعده را داد .

چندی است متوجه شده ام که در اطرافم چه افکاری وجود دارد ، چندی است فهمیده ام هم سالانم کار های خدا را (استغفرالله) وظیفه ی او می دانند. چندی است فهمیده ام گویا مردم فراموش کرده اند که هر چه در دنیا می گذرد به واسطه حضور چند تن (یواشکی بگم ) معروف است. گویا فراموش کرده اند که واسطه ی خیر و برکت در این دنیا کیست ؟ تازگی ها فهمیده ام که برخی ها اصلاً   قاعده ی علت و اسبابی را قبول ندارند. آنها به کل فراموش کرده اند که دنیا بر پایه ی اسباب و علل است ، هر موجودی ( تو پرانتز بگم که هر موجودی وابسته ای ) وابسته به وجودی و هر معلولی ، علتی دارد. گویا برخی فراموش کرده اند که ودایع الهی با واسطه امکان پذیر است که این واسطه ناشی از حکمت الهی است .چه زیبا می گوید امیر مومنان علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) که : إن استطَعتَ أن لا یکونَ بینَکَ و بَینَ الله ذو نعمۀٍ فافعَل (و اگر بتوانی کاری کنی که میان خود وخدایت پای هیچ واسطه ای به میان نیاید و هیچ ولی نعمتی رخ ننماید ، بکن). بگذارید یک سوال بپرسم : فرض کنید که چند روز بدون هیچ تلاشی در خانه بمانید و هیچ کار مفیدی انجام ندهید . آیا در آن چند روز درآمدی خواهید داشت ؟ یا روزی آن چند روز به شما خواهد رسید ؟ پر واضح است که می گویید نه . خوب سوال دارم . مگجر وعده ی الهی غیر این است که روزی رسان خداست ؟ مگر خدا «رزاق » نیست ؟ پس چه شد ؟ ...

آری خداوند رزاق است ولی به واسطه ی تلاش خود شما به آن روزی خواهید رسید .

این همه حرف زدم تا به این وعده ی الهی برسم « کفار بر مومن تسلط نخواهند یافت » این حرف من نیست . وعده ی من نیست . خدا در قرآن فرموده . آیا این وعده ، به دور از سایر ودایع الهی است ؟ این وعده بی علت و سبب رخ  خواهد داد ؟ کمی تفکر ما را به این خواهد رسانید که هرگز . وعده ی الهی راستین است و دنیا بر پایه ی علت و معلول.

حال حرف من این جاست که این واسطه های الهی چیستند که باید این وعده تحقق یابد ؟

بگذارید به آیه بازگردیم .

خدا فرموده که ای مومنان کفار بر شما مسلط نخواهند شد . لازم نیست علم تفسیر داشته باشیم . با نگاه به معنای این آیه خواهیم فهمید که خدا شرط اول  را خود بیان فرموده است . خدا گفته باید مومن باشید . اصلا مگر بدون ایمان , مومن و کافر معنا دارد ؟ به نظر خود من اصلا این شرط نیست , بایسته است یعنی این شرط درون اصل و حکم قرار گرفته . اگر نباشد دیگر اصلی نیست . دیگر قاعده ی « نفی سبیل» معنا پیدا نمی کند .

آری ، خداوند کفار را بر مومنان مسلط نخواهد ساخت . بگذارید کمی پیش برویم . آیه ی 59 سوره ی نسا را به خاط آورید : « یا ایّها الّذینَ ءامَنوا اطیعوا الله واطبعوا الرّسول و اولی الامر منکم »

سوال های من تمامی ندارد . بگذارید بپرسم از شما ، خدا در این آیه چه کسانی را مخاطب قرار داده ؟ آیا غیر مومنان است ؟ آیا در تعریف مومن , نمیگویی کسی که ایمان آورده باشد(ءامنوا) مومن است و کسی که ایمان نداشته باشد کافر است ؟ آری خدا در این جا مومنان را خطاب کرده که : اطاعت کن از 3 کس : خدا،  رسول، و اولوالامرتان . نگفته واضح است که دو مورد اول ، پایه ترین شرط برای ورود به وادی ایمان است . آیا بدون اطاعات از از این 2 کس ( خدا و رسول ) اطلا می توان ادعا کرد که مومن شده ایم ؟!

اما سوال این است که اولوالامر کیست که خدا دستور اطاعت از آنان را به ما داده است ؟

بگذارید حدیثی از نبی گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) برایتان نقل کنم

 جابر ابن عبدالله انصاری می گفت:هنگامی که خداوند عزّوجلّ بر پیامبر خود نازل فرمود: « یا ایّها الّذین ءامنوا اطیعو الله و اطیعو الرّسول و اولی الامر منکم: ای کسانی که ایمان آوردید خدا را اطاعت کنید و اطاعت کنید پیامبر و صاحبان امر از خودتان را » گفتم: یا رسول الله! خدا و رسول خدا را شناختیم، اولو الأمری که خدا اطاعت آنها را قرین اطاعت خود و رسول نموده، کیانند؟
پس پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود: هُم خلفائی یا جابر، آنها جانشینان منند ای جابر. آنها پس از من ائمّه و پیشوایان مسلمانان می باشند.اوّل آنها علیّ ابن ابیطالب است و بعد از او حسن و بعد از او حسین و بعد از علیّ ابن الحسین و سپس محمّد ابن علی که در تورات مشهور و معروف به باقر است و عمرت دراز می شود تا او را درک نمایی. پس هنگامی که او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان و بعد از او صادق جعفر ابن محمّد است و بعد از او موسی ابن جعفر و بعد از او علیّ ابن موسی است و سپس محمّد ابن علی و بعد از او علیّ ابن محمّد و بعد از او حسن ابن علی و سپس هم نام من که کنیه او نیز کنیه من است حجّت پرورگار در روی زمین و بقیّة الله در میان بندگانش فرزند حسن ابن علی است. اوست که خداوند متعال مشرق زمینها ومغرب زمینها را به دست او فتح می نماید (او صاحب مشارق و مغارب می گردد.) اوست که از پیروان و دوستانش غایب شده، غیبتی که جز کسی که امتحان الهی را قلباً انجام داده باشد بر امامتش ثابت نمی ماند. (یعنی شیعه واقعی)

(از کتب اهل سنت :  آخر باب 94 کتاب ینابیع المودّة صفحات 494 و 495 ؛ فرائد السّمطین جوینی صفحات 133 و 134 )

(و از کتب شیعه: کمال الدّن صدوق که متن حدیث بالا از این کتاب است ؛ تفسیر کنز الدّقائق محمّد مشهدی  ج2 ص493 ؛ کفایة الاثر چاپ انتشارات بیدار ص53 غ الزام النّاصب ج1 ص55)


چه چیز راست تر از سخن راست گوترین بشر , پیامبر اسلام است که هم اهل سنت و هم شیعیان بر صدق و صحت این حدیث اقرار کرده اند؟!اگر باور کنیم که رسول خدا صادق ترین بشر است همین یک حدیث بس است برای شناخت اولوالامر .

اما بگذارید یک سوال دیگر بپرسم ( با کمال شرمندگی ) : حال که امام عصر ما در غیبت است و شرایط ظهورش آماده و مهیا نیست ( شرممان باد!) اولوالامر ما کیست ؟ در جایی که نه رسول خدا هست نه اولیای امرش ، هدایت ابناء بشر چه می شود ؟ یعنی خدا ما را به حال خود  رها کرده است ؟ یعنی بر ما ولایت وجود ندارد ؟ یعنی وعده ی الهی که عدم تسلط کفار بر مومنان است در این دوره تحقق نخواهد یافت ؟

حال که مصداق اولوالامر را شناختیم ، اجازه دهید چند روایت از این اولوالامرهایمان نقل کنم خالی از لطف نیست ...

امام صادق (ع) می فرمایند : من کانَ مِنَ الفقهاء صائناً لنفسه ، حافظاً لدینِه مخالفاً لهواهُ و مطیعاً لِاوامر مَوالاهُ فللعوامِّ اَن یُقَلِّدوهُ .

امام عصر (روحی فداه) می فرمایند : فامّا الحوادث الواقعه فارجِعوا الی رُواۀِ حدیثنا و هم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم

حال که امام معصوم ما در غیبت است از شواهد وقرائن می توان فهمید که خدا مارا به حال خود وا نگذاشته است . همانا بنا به سخن صریح امام عصر(عج) در رویداد های زمان باید به راویان حدیث امامان مراجعه کرد .
اما سوال این است که این راویان چه کسانی هستند؟ خداوند انسان را به 2 علت بر سایر موجودات برتری بخشید 1) اراده 2) تعقل

آیا وقت آن نرسیده است که عقل خود را بکار گیریم و مصداق روایات معصومین (علیهم السّلام) را بیابیم.

حال نوبت ماست ... حال باید بنگریم که چه کسی بر ما ولایت دارد ؟ حال باید ببینیم که چه کسی فقیه زمان است ؟ حال باید ببینیم چه کسی صیانت کننده ی نفس خویش است ؟ چه کسی حافظ دین است ؟ چه کسی برای احیای دین قیام کرد ؟ چه کسی طاغوت را به زیر کشید ؟ چه کسی اسلام آمریکایی را ازمیان بر داشت ؟
خَلَف صالح او کیست ؟ پیر خط مشی او کیست ؟ قائم به امر مولا کیست ؟

چه آشناست این غریب ...


جانم فدای رهبرم ، سید علی

منبع : تراوشات ذهن خودم

  • یاور رهبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی