ولایت فقیه

رهبرا از تو به یک اشاره ، از ما به سر دویدن

ولایت فقیه

رهبرا از تو به یک اشاره ، از ما به سر دویدن

ولایت فقیه

یک دانشجوی پزشکی ، عشق ولایت ، مطیع رهبر

گر پدر رفت/ تفنگ پدری هست هنوز
گرچه نیکان همگی بار سفر بر بستند /شیرمردی چون علی خامنه ای هست هنوز
گر امام شهدا نیست هنوز در برمان /خلف صالح و مظلوم، علی هست هنوز

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

ولایت مطلقه فقیه - مطلب شماره 2

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ

آیا مطلقه بودن ولایت فقیه به معنای دیکتاتوری است ؟

آیا ولی فقیه میتواند بر اساس میل و هوی و هوس خود بدون در نظر داشتن هیچ معیاری و خارج از هر چهار چوبی حکمرانی کند؟

آیا ولی فقیه بواسطه مطلقه بودن ولایتش میتواند هر طور دلش خواست حقوق مردم را ضایع کرده و قانون را زیرپا گذاشته و مرزهای اسلامی را درنوردد ؟

آیا ولی فقیه مجاز است بدون در نظر داشتن هر نوع ضابطه ای به صورت افسار گسیخته بر جان و مال و ناموس مردم چیره شده و دیکتاتوری کند ؟

آیا ولایت مطلقه همان حکومت مطلقه است ؟

و اما مفهوم ولایت مطلقه :

کلمه مطلقه در دو اصطلاح متفاوت کاربرد دارد: یکی در اصطلاح حقوق اساسی و دیگری دراصطلاح فقهی.
مراد ازمطلقه در حقوق ، وصفی برای حکومت های خود کامه است که خود را فراتر از هر قانونی و قاعده ای می خواهند و حاکم خود را در چارچوبی به نام قانون محصور و مفید نمی دانند و هر طور که میلش باشد و هر طور که منافع شخصیش حکم کند حکومت میکند .

در اصطلاح علم حقوق و سیاست, حکومت مطلقه در بسیاری از موارد به معنای حکومت استبدادی به کار می رود. یعنی حکومتی که پایبند به اصول قانونی نبوده, هر زمان که بخواهد به حقوق اتباع خود تجاور می نماید. برخی چنین تصور می کنند که مراد از ولایت مطلقه همان نظام های بی قانون و حکمرانان فراقانون است که در حقوق اساسی مورد اشاره قراردارند و در مقابل آن ها نظام های جمهوری و حاکمان قانون مدار است. بر این اساس گاهی چنین تصور می شود که لفظ «مطلقه», در ولایت مطلقه به معنای رها از هر گونه قید و شرط است و ولایت مطلقه نشانگر حکومتی است که به هیچ ضابطه و قانونی پایبند نیست.

 اما ولایت مطلقه به چه معناست ؟ در واقع واژه مطلقه در عبارت " ولایت مطلقه فقیه " معنایی فقهی دارد و نه تعبیری سیاسی و حقوقی. و این همان نکته ایست که تولید کنندگان اینطور شبهات به آن واقفند ولی از نا آگاهی مردم سوء استفاده کرده و بدون توجه به این نکته مهم مطلقه بودن ولایت فقیه را معادل حکومتی مطلقه و استبدادی میگیرند تا شاید بتوانند قدمی به اهداف پلید خود نزدیک تر شوند .

حال معنای فقهی بودن ولایت مطلقه فقیه چیست ؟ به کار رفتن این واژه در واقع ناظر به حیطه وظایف ولی فقیه است یعنی ولی فقیه در حوزه حکومتی به طور کامل و مطلق همان وضایف و اختیاراتی را داراست که پیامبر اکرم (ص) و امام معصوم دارد و از این بابت هیچ تفاوتی بین اختیارات و وظایف ولی فقیه و پیامبر اکرم (ص) وجود ندارد . در واقع در زمینه اداره جامعه آنچه حائز اهمیت است اجرا شدن احکام و حدود الهی است و معصوم بودن رهبر جامعه نقشی در شدت و حدت اجرا شدن این احکام ندارد به طوری که خود حضرت رسول (ص) هم مجاز نیستند بر خلاف فرمان خدای تبارک و تعالی ( بواسطه حاکم بودنشان ) قدمی از قدم بردارند

 وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ﴿۴۵﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ﴿۴۶﴾ فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ ﴿۴۷﴾ : و اگر [او] پاره‏اى گفته‏ها بر ما بسته بود / دست راستش را سخت مى‏گرفتیم/ سپس رگ قلبش را پاره مى‏کردیم . همانطور که ملاحظه میکنید قرآن کریم حتی برای پیامبر اسلام چنین حقی قائل نیست که بر طبق میل خود و هرگونه که خواست عمل کند و شاهرگ چنین پیامبری را نیز قطع خواهد کرد (سوره مبارکه حاقه, آیه 44 ـ 46) و از انجا که ولی فقیه به حتم و یقین وظایف و اختیاراتی بیش از رسول اکرم (ص) ندارند به وضوح مشخص است که ادعای بی مرز بودن اختیارات ولی فقیه مغلطه و سفسطه ای بیش نیست و چه چهارچوب و حد و مرزی بهتر و مطمئن تر از احکام و دستورات خدای تبارک و تعالی ؟

در واقع ولی فقیه همه اختیارات امام و رهبر معصوم را در حوزه مسائل حکومتی داراست مگر مواردی که به معصوم بودن رهبر وابسته باشد مثل فرمان جهاد ابتدایی که تنها در اختیار رهبر معصوم است . پر واضح است که اختیارات و ولایتی که رهبر معصوم در حیطه شخصی افراد دارد شامل اختیارات فقیه (که معصوم نیست) نمیشود و به بیان فقهی ، در حوزه‏ى امور فردى، «اصالت عدم ولایت» جارى است. مثلا اگر قائل شویم به اینکه معصوم علیه السّلام در امور یک فرد حق دارد، مال او را بفروشد یا از او بگیرد؛ چنانکه مصلحت عامه‏اى اقتضا نکند، براى فقیه این حق ثابت نمى‏شود و فقیه چنین اختیاری نخواهد داشت . در واقع بحث مطلقه بودن تنها به معنای همسان بودن اختیارات فقیه با اختیارات رهبر معصوم  در دایره وظایف و اختیارات حکومتی است و بدین ترتیب این معنا باید  به مخاطب منتقل شود که اجرای احکام الهی الزاما منوط به معصوم بودن و یا رتبه و تقرب حاکم در نزد خدای تبارک و تعالی نیست و اینطور نیست که مثلا پیامبر اکرم (ص) که برترین و مقرب ترین انسانهاست حد فلان معصیت را 100 ضربه بزند ولی حضرت امیر (ع) که رتبه پایین تری دارند 80 ضربه بزند و دیگر امامان معصوم 60 ضربه بزنند و ولی فقیه معصوم که فاصله بسیاری از امامان معصوم (علیهم السلام) دارد 10 ضربه بزند !

 اگر گفته شود چطور ممکن است کسی که معصوم نیست از گستره ولایتی به قدر معصوم برخوردار باشد؟ ( چطور ممکن است وظایف و اختیارات حکومتی فرد غیر معصوم با وظایف و اختیارات حکومتی فرد معصوم برابر باشد؟ ) در پاسخ باید گفت, مسئله ضرورت وجود حکومت و شئونات مربوط به آن حوزه ای جدا از مسئله عصمت است و از آن جا که حکومت یک نیاز همیشگی برای تمامی جوامع انسانی است, لوازم آن نیز یکسان بوده نمی توان در این خصوص بین تصدی حکومت توسط معصوم و غیر معصوم در حوزه اختیارات فرقی قایل شد مگر تا حدی که خود معصومین و وحی الهی اعلام افتراق کند. بنابر این, بدیهی است که حدود اختیارات حکومتی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و ال و سلّم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ با اختیارات حکومتی فقیه جامع الشرایط یکسان خواهد بود.

حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ در بحث ولایت فقیه تصریح می کند : «فقیه عادل همه اختیارات حکومتى و سیاسى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله و امامان معصوم علیهم السّلام را دارا مى‏باشد و اساسا [از این جهت‏] تفاوت معقول نمى‏باشد، زیرا والى- هر که باشد- اجراکننده احکام شریعت، اقامه‏کننده حدود الهى، است.» و در جای دیگر میفرمایند : « براى هیچ‏کس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه علیهم السّلام و رسول اکرم صلّى اللّه علیه و اله است، زیرا این‏جا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است.»

 بله ولی فقیه میتواند در صورتی که مصالح اجتماعی حکم کند و یا در صورت تزاحم قوانین و احکام ، وارد عمل شده و جهت رعایت مصلحت اجتماع و حفظ شدن حدود احکام الهی حکمی صادر کند که شاید به ظاهر با برخی قوانین دیگر همخوانی نداشته باشد ولی آنچه مسلم است این احکام نباید با احکام و قوانین الهی روح قانون جامعه که همانا رعایت و اقامه شدن حقوق مردم و جامعه و اجرا شدن صحیح فرامین خدای تبارک و تعالی است در تضاد باشد .( یک مثال خوب برای چنین اقداماتی همان مثال معروف است که میگوید تقاطعی را در نظر بگیرید که چراغ راهنمایی با سبز و قرمز شدن حرکت یا توقف اتوموبیل ها را تعیین میکند ولی بارها شاهد این بوده ایم که در صورت وقوع گره ترافیکی و یا حتی در صورت عدم وقوع چنین شرایطی و بر اساس اطلاعات افسر راهنمایی و رانندگی از جریان ترافیک در تقاطع های قبلی و بعدی به منظور روانتر شدن ترافیک ، مامور مذکور برخلاف سبز یا قرمز بودن چراغ اجازه عبور به برخی خودروها میدهد و از حرکت برخی دیگر ممانعت بعمل میاورد ) گفتنی است که وجود چنین مرجعی که قانونا اختیار داشته باشد در شرایط خاص وارد عمل شده و با صادر کردن دستورات لازم شرایط را از وضعیت نامطلوب خارج کند کاملا عقلایی است و در بسیاری از دیگر حکومتهای فعلی جهان چنین مرجعی وجود دارد ولی گویا مشکل اساسی تولید کنندگان شبهات ولایت فقیه معنای واقعی و هدف عقلایی وجود چنین مرجعی نیست بلکه عناد و مشکل ایشان همان لفظ ولایت فقیه است .

پس احکام ولی فقیه باید 1- در چهارچوب قوانین و احکام اسلامی و الهی باشد   2- در راستای مصلحت جامعه اسلامی باشد : رعایت مصلحت جامعه از مهم‏ترین امورى است که بر ولىّ فقیه توجه به آن لازم است و همه اختیارات حکومتى فقیه لزوما در محدوده مصالح امت اسلامى اعمال مى‏گردد.
 3- ولی فقیه اختیارات حکومتی معصوم که وابسته به عصمت امام معصوم است ر دارا نمی یاشد 4 – اختیارات ولی فقیه تنها در حوزه مسائل اجتماعی است و نه حوزه شخصی افراد (ورود به حوزه شخصی افراد بدون وجود ادله ای مبتنی بر رعایت مصلحت جامعه)

 جان کلام اینکه منظور از ولایت مطلقه, هرگز مطلقه به معنای استبدادی و رها از هر گونه ضابطه و معیار نیست که اگر چنین معنایی برای ولایت فقیه تصور شود, با شرط عدالت در ولایت فقیه سازگار نیست. اساسا چنین معنایی با اساس حکومت در اسلام که به معنای حکومت دین و قانون اسلام است سازگار نبوده حتی پیامبر و امامان معصوم نیز از چنین ولایت و توسعه اختیاراتی برخوردار نیستند. قرآن کریم حتی برای پیامبر اسلام چنین حقی قائل نیست که بر طبق میل خود و هرگونه که خواست عمل کند و شاهرگ چنین پیامبر را نیز قطع خواهد کرد تا چه رسد به جانشینان غیر معصوم او که باید امانتدار اسلام و نبوت باشند. و مقصود از مطلقه بودن ولایت فقیه در واقع یکسان و مطابق بودن اختیارات فقیه جامع الشرایط با اختیارات حکومتی پیامبر(ص) و امامان معصوم علیهم السلام است.

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت 1 : حال اینکه از کجا مطمئن شویم که ولی فقیه دستورات و احکامش در چهارچوب های ذکر شده هست یا خیر و چه ابزار کنترلی و نظارتی وجود دارد تا از قدرت سوء استفاده نشود موضوع و بحث مهمی است که در صورت لزوم به تفصیل در باره آن هم به گفت و گو خواهیم پرداخت .

پی نوشت 2 : اصل غرض نگارنده از تهیه این مطلب اشاره به این مهم بود که پرداختن به موضوعاتی از قبیل استکباری و توتالیزه بودن حکومت دینی بواسطه مطلقه بودن ولایت فقیه چیزی جز احراف اذهان از واقعیت نیست و معنا و مفهموم مطلقه بودن ولایت فقیه هیچ قرابتی با مطلقه بودن حکومت به معنای استکباری و دیکتاتوری ندارد و این نوع اتهامات تنها از اذهان مغرض و معاند برخواسته است و متاسفانه توسط افراد غیر معاند و بی غرض و بلکه دلسوز وتنها از سر بی اطلاعی و نا اگاهی مورد پذیرش واقع شده است .

منبع : http://saeed1358.blogfa.com/post-73.aspx

  • یاور رهبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی